معرفی وبلاگ
این وبلاگ با توجه به اظهارات اخیر آقایان در نیویورک مبنی بر وجود آزادی بیان ( که امید است این چنین باشد ) و وجود رسانه آزاد در ایران ، فعالیت خود را در 3 محور 1 - دفاع از حق و حقانیت 2 - دفاع از شهداء ، جانبازان ، رزمندگان و خانواده مظلوم و معظمشان و 3- بیان دیدگاه ها از تمام سلیقه ها ، فعالیت خود را گسترده تر ادامه خواهد داد - با شعار هر ایرانی ، یک رسانه باتشکر مدیر وبلاگ
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 167927
تعداد نوشته ها : 64
تعداد نظرات : 28
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

با توجه به اظهارت یک دوست ! در قسمت نظرات این وبلاگ ، وبلاگ شهیدان زنده مجبور می شود جواب این دوست گرامی را به طور کامل بدهد.

ایشان با نام rasol نظراتی دادند که پاسخ این عزیز را می توانید در جوابیه ای به شرح زیر بخوانید :

دوست باحال
سلام . این سلام البته همون سلام معمولیه که دو تا دوست وقتی به هم می رسن تحویل هم می دن .
دوست باحال
نمی خواستم جوابتو بدم اما حرفایی زدی که خواستم خارج از قاعده و مفصل ( نه فقط برای تو بلکه برای امثال تو ) بنویسم
باحال جان
فرض کنیم این آقایی که میگی طبق قانون زمینی باید قبولش داشته باشیم ، بر فرض قبول ، اما حرف قشنگی زدی خودت میگی زمینی نه آسمونی و الهی ! عزیزم ! همه ی امکانات استبدادی از ابتدا برای سوء استفاده کنندگان فراهم بوده .از کجا میشه فهمید که کسی را خدا انتخاب کرده  یا نه ؟ در این یه مورد همین یه جمله برات کافیه. در ضمن آیا سرمایه ی انقلاب همین یکیه ؟ یعنی انقلاب این همه فقیره ؟ یعنی خانواده ی شهدا سرمایه انقلاب نیستن؟ یعنی کسانی که ۲۵ سال انقلاب رو نگه داشتن و تحویل این آقا و آقایون دادن سرمایه ی انقلاب نیستن ؟

تکمیله : نظر یکی از مراجع تقلید شیعه که در تاریخ 7 مهر 1389 جوابیه ای بر روی وب سایت رسمی خود مبنی بر اصل ولایت فقیه و وظایف آن در زیر آمده است :

پایه و اساس تمام قوانین ما بر مبنای قرآن و سنّت می‌باشد؛ لذا رؤسای سه قوّه و زیرمجموعه آنها نمی‌توانند خلاف قرآن و سنّت عمل کنند، چون خبرگان رهبری شخصی را تعیین کرده‌اند که بتواند با سابقه قبلی و درایت و تقوای الهی، تنظیم کننده‌ی سه قوّه بر مبنای قوانین باشد؛ چون این سه قوّه نباید با یکدیگر تضادّ داشته باشند؛ هماهنگ کردن آنها وظیفه ولیّ فقیهی است که از طرف خبرگان معیّن شده و چون به وسیله مجتهدین عادل و مهذّب تعیین شده، تفوّقی بر آنها ندارد، چون خبرگان تشخیص دادند که فلان شخص قدرت آن را دارد که سه قوّه را از نظر اسلامی و مذهب جعفری اداره کند؛ دیگر هیچ حقّی ندارد نه بر مردم و نه بر ملّت‌های دیگر. این شخص می‌شود ولیّ فقیه جهت اداره مملکت و هیچ حقّ دخالت در امور مردم، چه در حوزه دانشگاهی و چه در حوزه علمی و فرهنگی مردم ندارد؛ چون تمام افراد از منافع سه قوّه به خوبی برخوردارند، این شخص تأمین کننده حقوق شهروندان می‌باشد، یعنی نمی‌گذارد که حقّ یک شهروند از ناحیه‌ی سه قوّه تضییع شود. باید گفته شود که تعیین این خبرگان حتماً لازم است از ناحیه‌ی اشخاصی باشد که تسلّط نسبت به این بزرگواران دارند و آن علمای عظام و مراجع تقلید می‌باشند؛ در غیر این صورت ماهیّت افراد خبرگان مبهم و رأی آنها بی‌فایده و وجود آنها موجب تضییع حقوق دیگران می‌گردد.

راجع به ولایت مطلقه فقیه متعهّد مسئول باید عرض شود که این مقوله از ولیّ فقیه گفته شده در قانون اساسی به فرموده‌ی حضرت امام امّت(ره) خارج شد (که باید مجتهد مطلق و مرجع تقلید در تمام ابواب فقهی باشد) لذا این شخص تعیین شده از طرف خبرگان، هیچ ربطی با آن شخص تعیین شده از طرف ربّ الارباب ندارد، چون شما ملاحظه فرمودید امام امّت(ره) این معنا را از رهبری که باید مرجع و ملجأ باشد ساقط کردند. پس ولایت مطلقه فقیه یک معنای الهی است که لازم است حتماً از طرف مردم یعنی استقبال مردم و اتّفاق مسلمین و اعتنای قلبی مردم باشد، و الّا به صرف تعیین شخص، اعتقاد مردم حاصل نمی‌شود.

شما ملاحظه کردید که پس از فوت مرحوم امام امّت(رحمه الله)، اعتقاد اکثر مردم و مراجع تقلید به حضرت آیت الله شیخ محمّدعلی اراکی(قدّس سرّه) تحقّق پیدا کرد و مسأله ولایت مطلقه فقیه متعهّد مسئول به این بزرگوار ارجاع شد؛ در صورتی که رهبر همان بود که خبرگان تعیین کردند؛ یعنی تشخیص آنها برای تعیین رهبر بر طبق قانون اساسی صورت گرفت، و الّا مسأله ولایت مطلقه فقیه را خبرگان نمی‌توانند تعیین کنند؛ چون تأیید خبرگان باید توسّط مراجع و آیات عظام باشد؛ یعنی خبرگان به تأیید مراجع و علمای بزرگ می‌باشند؛ اگر مراجع تأییدشان را از خبرگان بردارند، دیگر آنها هیچ اثری در کارشان نیست و شرایط سابق را ندارند. آنها به تأیید مراجع، مورد اعتنا هستند که اگر از آنها سلب شود، محلّی برای افراد خبرگان نیست. بزرگان بر این معنا به خوبی صحّه می‌گذارند که اصل خبرگان بر این است؛ لذا می‌گوییم خبرگان، بازوی رهبر می‌باشند، نه رهبر تسلّط بی چون و چرا نسبت به خبرگان دارد.

اختیارات رهبری زمانی بود که ولایت مطلقه فقیه و ولّی فقیه یکی بود که این مسأله در زمان امام امّت(رحمه الله) به عنوان کلّی منحصر در فرد تحقّق گردید؛ و ولایت حضرت امام همانطور که گذشت از ناحیه حضرت ربّ الارباب با نشانه‌هایی که عرض شد ظاهر گردید؛ که بطور خلاصه تکرار می‌کنم که ولایت مطلقه فقیه متعهّد مسئول، یک امر الهی است و با آرای بشری نمی‌تواند صورت پذیرد؛ بلکه امر تکوینی است که باید علاقه مردم دنبال آن باشد. اگر مروری به تاریخ مرجعیّت شیعه در زمان غیبت مولانا صاحب العصر و الزمان(عج) کنیم، خواهیم دید که این معنا بارها و لو به نحو ایجاب جزئی اتّفاق افتاد؛ همانند شیخنا الاعظم مرتضی انصاری، میرزای شیرازی صاحب فتوای تحریم تنباکو، میرزای نایینی، ملّا محمّد کاظم آخوند خراسانی و …(قدّس الله اسرارهم) در این زمان همگی شاهد ولایت مطلقه فقیه متعهّد مسئول، حضرت آیت الله العظمی امام خمینی(ره) بوده‌ایم که ابداً از ناحیه بازاریان یا مردم یا مراجع نبود؛ بلکه خداوند قلوب را آماده کرد و در نتیجه خود مردم انتخاب کردند؛ نه اینکه کسی بگوید و یا امر کند. لذا حکومت حضرت امام(ره) حکومت الهی بود و بر جان مردم حکومت داشت و این مسأله مرز نمی‌شناسد؛ این از ناحیه‌ی تبلیغ و پول نیست؛ بلکه از ناحیه علاقه و اندیشه و جذبه الهی است و عوامل مادّی و هوایی دخالتی ندارند و مؤثّر نمی‌باشند؛ خود مردم متوجّه می‌شوند که ولایت مطلقه فقیه یعنی چه.

با روشن شدن مطلب فوق، متوجّه می‌شویم که به طور کلّی ولایت مطلقه فقیه و ولیّ فقیه معیّن شده از طرف خبرگان، دو مقوله جداگانه است که گاهی هم اتّفاق می‌افتد در یک نفر تجلّی می‌کند، همانند امام امّت(ره). خداوند برای هدایت مردم و تقاضای آنها و جهت ارتباط با خودش در زمان غیبت امام دوازدهم(عج) شخص یا اشخاصی را از میان فقهای عظام و مجتهدین والامقام معیّن می‌کند و برمی‌گزیند تا مردم گمراه نشوند، آن فرد یا افراد، ولایت مطلقه دارند؛ چه خبرگان بخواهد چه نخواهد. رأی خبرگان فقط برای استمرار نظام جمهوری اسلامی و تنظیم سه قوّه می‌باشد. پس این که گفته شود ولیّ فقیه قانون اساسی می‌تواند بر جان و اموال مردم حکومت کند، سخن بی‌مدرکی است؛ این از عنایات ربّ الارباب است که در هر زمان حسب اراده خود و طلب اشخاص، شخصی را تجلّی می‌دهد که مردم را هدایت کند؛ که افعال این بزرگوار بر طبق قرآن و سنّت حضرت ختمی مرتبت(ص) می‌باشد.

افراد خبرگان رهبری که در قانون اساسی گفته شده، باید آثار وجودی داشته باشند، یعنی این آقایان تکلیفشان تنها تعیین رهبر یا تأیید رهبر نیست، بلکه لازم است هر کدام ملجأ و مرجع مردم در حلّ مشکلاتشان باشند؛ مشکلات دینی و دنیایی، طرفدار مظلوم بوده و در برابر تجاوز ظالمین بایستند؛ وظیفه و تکلیف آنها است که ناظر بر اعمال و رفتار زیرمجموعه رهبری که انتخاب کرده‌اند باشند و به آنها توصیه کنند و عمل به احکام شرع را یادآوری نمایند و خدای ناکرده چنین نباشد که اجیر زیرمجموعه بوده و یا مقلّد آنها باشند و یا مجری دستورات بدون توجّه به صحّت و سقم آن باشند. این طور نیست که فکر کنند ما رهبر انتخاب کردیم و باید مطیع باشیم که بر این معنا هیچ مدرکی ندارند و برعکس در نزد خداوند و مردم مسئول خواهند بود.

خبرگان باید تخلّفات از قانون اساسی و قوانین و احکام اسلامی که به وسیله‌ی شورای نگهبان و قوای نظامی و انتظامی و صدا و سیما ایجاد می‌شود، تذکّر دهند و در غیر این صورت عدالتشان مستصحبه خواهد بود. مردم مسلمان ایران نیز مسئولند که تخلّفات زیرمجموعه را به منتخبین خود بگویند تا آنها منتقل نمایند، در غیر این صورت خودشان موظّف به تذکّر می‌باشند.

در هر صورت اگر امور مملکت بر طبق قانون اساسی بدون توجیه و تحریف با آن چه در مجلس خبرگان قانون اساسی تصویب شده انجام شود، خواهیم دید که کشور جمهوری اسلامی ایران برترین و بهترین در دنیا خواهد بود و الگویی برای تمام کشورها بدون جنگ و دعوا می‌شود.

والسلام

سیّد علی محمّد دستغیب

۷ / ۷ / ۱۳۸۹

مصادف با ۲۰ شوّال المکرّم ۱۴۳۱

حالا متوجه شدی ولی امر مسلمین جهان کیست ؟!

اما گفتی : فهمیدم هیچی بارت نیست

فرض کنید ما هیچی بارمون نیست  ، شما که خیلی شعور داری ، چرا زخم زبان می زنید و زبانتان را به تلخی و دشنام ، می گردانید ؟

راستی گفتی منبع حدیث رو ذکر کن اگه خواستی من 10 تا ازون حدیثا با منبعش برات می فرستم اما فعلا همین یک حدیث رو  داشته باش ، البته با ذکر منبعش !!!

امیر المومنین در نهج البلاغه اظهار داشت: زبان پاره ای از جسم انسان است،زمانی که در حصار جهل و نسیان باشد، از سخن گفتن امتناع می ورزد و عاجز است، چون زبان تابع قدرت علم و آگاهی است. بنابراین هرچه علم و معرفت بیشتر باشد، حرف برای سخن گفتن بیشتر است و از آنجایی که علم اهل بیت الهی و بی نهایت است، آنان امیر و فرمانده بیان هستند.

شما که بچه شیعه هستی ، خیلی هم ادعات میشه چرا حمایت از خانواده شهداء و جانبازان رو مزخرف می دونی ؟!!

در پایان هم دل نوشته یکی از دوستان که تو وبلاگ شخصیش منتشر کرده بود، برایت می نویسم :

من از جانیازان دوران دفاع مقدس هستم بسیجی ۱۶ ساله ای که با عشق به امام وآرمانهای انقلاب پا به عرصه جبهه های حق گذاشت عاشقانه جنگید وبه افتخار جانباز نائل گردید .با چه عشق امیدی رفتیم جنگ به خاطر چه ارمانهای بزرگی . ولی بعد از گذشت سی سال سال  از جنگ می بینم که چه بر سر این آرمانها اورده اند .با امام چه کردند وبا تنها یادگارش چه ها کردند وامروز با تنها یادگار امام چه می کنند. هرگز باور نداشتم تکیه بر اریکه قدرت این قدر شیرین ولذت بخش باشد که بهترین یاران امام را به بدترین عناوین یاد کنند.شما را چه شده است . امروز به دوره ای رسیده ایم که بهترین یاران امام یا در گوشه های زندان بسر می برند یا خانه نشین شده اند ویا هزاران انگ آنها را به ظاهر از میدان بدر کرده اند ولی کسانی که در انقلاب وقبل از آن و نه حتی در دوران دفاع مقدس هیچ سهمی ندارند امروز بر ملت حکومت میکنند و از انقلاب وامام دم میزنند ولی غافلند از اندیشه مردم صبور.جانبازی هستم که علیرغم آسیب های شیمیایی وجراحات بجا مانده از دوران دفاع مقدس با مرارت وسختی تحصیلات عالیه وتکمیلی را به پایان رسانده ام ولی دریغ از یک شغل مناسب .ولی در بنیاد مستضعفان اقای رفیق دوست افرادی با رانتهای متعددبر مسند قدرت وکار نشانده اند که نه مستضعف هستند ونه بویی از استضعاف برده اند.و ضعیت اقتصادی مردم در دوران جنگ بهتر از امروز بود.کاش هرگز دنبال قهرمان نگردیم زیرا ما هر کدا م یک قهرمان هستیم.

سخن آخر : گفت آن یار کزو گشت سَرِ دار بلند جرمش این بود که اسرار هویدا می کرد .

به امید پیروزی حق بر باطل و شکست همه اونهایی که امروز از خون جوانان وطن برای خودشون کاخ ها ساختن…

پایان

 

انا لله و انا الیه راجعون

این وبلاگ به نوبه خود اهانت به قرآن را محکوم می کند

فراخوان شرم‌آور یک چهره دروغین مذهبی در برپا کردن مراسم قرآن‌سوزی، ریشه در تفکر دیرینه روح استکباری غرب دارد که همواره در سال‌های اخیر سعی در تخریب و تحقیر اسلام مترقی و راستین داشته است

خداوند خود فرمود : ما قرآن را فرستادیم و خو نیز از آن محافظت می کنیم

X