سرلشکر رشید گفت:در حال حاضر هم در شرایط تهدید به سر میبریم و ارتش و سپاه ما دائم خود را آماده میکنند و این سخن گزافه نیست که ما در آستانه یک جنگ احتمالی در آینده هستیم.
به گزارش ایسنا، جانشین رییس ستاد کل نیروهای مسلح در همایش پژوهشی اسناد دفاع مقدس با بیان این مطلب افزود: با این تهدیدات هر روز طبل جنگ میزنند. در طول 10 سال گذشته همواره تهدیداتی بر علیه ما وجود داشته است.
البته فکر میکنم فرماندهان نظامی آمریکا این اشتباه استراتژیک را مرتکب نخواهند شد زیرا از لحاظ نظامی قادر به حملات زمینی علیه ایران نیستند و نسبت به اقدام هوایی و موشکی فکر نمیکنم این خطای استراتژیک را فرماندهان نظامی مرتکب شوند زیرا آنها به خوبی میدانند که ایران از قدرت بازدارندگی و توان بالای موشکی برخوردار است و در دریا قابلیتهای فراوان دفاعی دارد.
وی با اشاره به اینکه در جنگ زندگی کردن برای یک ملت جدیترین موضوع است، افزود: در جنگ یک نسل میجنگد اما نسلهای زیادی از تجربیات آن میتوانند استفاده کنند.
جنگ باعث میشود بقا، موجودیت و استقلال کشور به خطر بیفتد به همین منظور دو طرف از تمام قوا برای پیروزی استفاده میکنند. در طول هشت سال دفاع مقدس عراق علیه کشور ما و حتی مردم خود از سلاحهای شیمیایی استفاده کرد و در سالهای اخیر هم آمریکاییها علیه عراق،افغانستان و اسرائیل در لبنان و در جنگ 33 روزه از سلاحهای نامتعارف استفاده کردند.
وی ادامه داد: وقایع بزرگ تاریخی همچون جنگ تحمیلی بسیار سرنوشتساز است زیرا این پدیدهها به راحتی تکرار نمیشوند.بنابراین شناساندن آن برای نسلهای آینده بسیار اهمیت دارد.
سرلشکر رشید اظهار کرد: جوامع انسانی بنا به شرایط یا در صلح به سر میبرند یا در جنگ. و در حد فاصل این جنگ و صلح شرایط تهدید وجود دارد و ما هم اکنون در شرایط تهدید به سر میبریم که یکی از دلایل آن وجود چهارجنگی است که امریکا و اسرائیل در منطقه ایجاد کردند.
وی با اشاره به تهدیدات کشورهای آمریکا و رژیم صهیونیستی بعد از حادثه مشکوک 11 سپتامبر برای کشورهای منطقه افزود: یکی از دلایل وجود تهدیدات چهار جنگی است که کشورهای اسرائیل و آمریکا در کمتر از هشت سال در منطقه به وجود آوردند و به واسطه آن،هزاران نفر کشته و میلیونها انسان بیخانمان شدند و زیرساختهای کشورهای عراق، افغانستان،لبنان و فلسطین را خراب کردند و در نهایت نفاق و دورویی دم از حقوق بشر میزنند و میبینیم آنهایی که در کشورهای مسلمان،مسلمانان را میکشند اسلام و مسلمانان را دشمن اول خود میدانند و به همین خاطر به قرآن کریم اهانت میکنند.
وی گفت: آنها از مقاومتی که در لبنان، عراق و ایران صورت میگیرد احساس شکست میکنند یقینا در عراق و افغانستان شکست خوردهاند و اسرائیل هم در لبنان و غزه شکست خورده است.
منبع : خبرگزاری ایسنا
محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در حاشیه بازدید از نمایشگاه اسناد دفاع مقدس، به سوال خبر آنلاین در مورد چگونگی روند حفظ و نشر آثار و ارزشهای دفاع مقدس پاسخ داد.
به گزارش «خبر آنلاین»، وی در پاسخ به این سوال که آیا روند حفظ و نشر آثار و ارزشهای دفاع مقدسند اصولی و کافی بوده است یا خیر؟ گفت: «روند نشر فرهنگ و آثار دفاع مقدس در این بیست سال اخیر بعد از جنگ، فراز و نشیب داشته است. بعضی از مقاطع و سالها خیلی خوب بوده است، مثلا موجی از فیلمهای دفاع مقدس ساخته شد اما پس از آن یک نزولی را در روند ساخت فیلمهای دفاع مقدس میبینیم، بعد از سالها تازه جشنواره دفاع مقدس یک بار دیگر برگزار میشود. در زمینه کتاب روند بهتری وجود داشته است، یک شیب مثبت ولی کند در مساله کتاب و قصه و خاطرات دفاع مقدس وجود دارد. در زمینه مستند سازی و گردآوری اسناد باید گفت که در این چند سال اخیر خیلی بهتر شده است. اما در مجموع نمیتوانیم نمره خیلی بالا به این روند بدهیم. انشاءالله در سالهای آینده شیب بیشتر و سرعت بیشتری در ضبط حوادث و تاریخ و فرهنگ دفاع مقدس داشته باشیم.»
رضایی در پاسخ به این سوال که ضرورت جامعه امروز ما بیش از هر چیز تحلیل بایدها و نبایدهای جنگ است و چرا در این زمینه به نسبت سایر حوزههای دفاع مقدس کمتر فعالیت میشود، چنین گفت: «تحلیل خوب است. منتها تحلیل باید مستند باشد، با سند باشد و به مستندات تکیه کند تا تحلیل و ظن و گمان با هم خلط نشود. ظن و گمان انسان را به برداشتها و قضاوتهای غیر واقعی میکشاند در حالیکه اسناد و مدارک میتواند کمک بکند که ما به یک تحلیل واقعی از حوادث برسیم. اگر تحلیل نباشد پاسخ به سوالات و ابهامات امکان پذیر نیست. اسناد به تنهایی نمیتوانند سوالات را جواب بدهند، این تحلیل است که با کمک اسناد سوالات و ابهامات جنگ را میتواند پاسخ بدهد.»
معاون صدای سازمان صدا و سیما ضمن تاکید بر این که امسال معاونت صدا از آرشیو دوران دفاع مقدس نهایت استفاده را برده، از پخش 251 عنوان برنامه که حدود 9 هزار دقیقه میشود از شبکههای مختلف رادیویی در هفته دفاع مقدس خبر داد. محمدحسین صوفی، معاون صدا درباره سیاستهای امسال این معاونت برای برنامههای هفته دفاع مقدس به خبرنگار مهر گفت: تاریخ دفاع مقدس سراسر از افتخار، شکوه، عزت و عظمت مردم ایران است. این دوران برگ زرین مقاومت دلیران تاریخ کشور ما است. اگر بخواهیم نگاهی به افتخارات بعد از ایام دفاع مقدس داشته باشیم متوجه میشویم که تمام این مسائل ریشه در ارزشهای دفاع مقدس دارد. وی در ادامه افزود: بنابراین بر عهده رسانهها است تا این لحظات را که سراسر از عبرت است را به شکل زیبا، هنرمندانه و هوشمندانه به سمع و نظر مردم برسانند. معاون صدا خاطرنشان ساخت: بنابراین شبکههای رادیویی برنامههای مختلفی با موضوعهای تبیین نقش امام خمینی (ره) در فرماندهی دوران دفاع مقدس، تبیین نقش دفاع مقدس در تحکیم انقلاب اسلامی، توانمندی جمهوری اسلامی ایران در دفع حملات دشمن، حفظ روحیه جهاد، ایثار و شهادت در راه خدا در میان مردم، تقویت فضای معنوی کشور، بزرگداشت جانبازان و صبر و استقامت آنها، انعکاس روحیه عرفانی رزمندگان در لحظات بحرانی عملیاتها، انعکاس نقش فرماندهان، تبیین نقش زنان و خانواده در تربیت نوجوان و جوانان دلیر و تبیین نقش مهم رادیو در دوران دفاع مقدس تدارک دیده است. صوفی ادامه داد: پخش برخی برنامههای هفته دفاع مقدس از 31 شهریور شروع و تا نهم مهرماه ادامه دارد. البته پخش برخی برنامهها هم از 27 شهریورماه شروع شده است. در مجموع 251 عنوان برنامه از 19 شبکه رادیویی که حدود 9 هزار دقیقه میشود در هفته دفاع مقدس روی آنتن میرود. وی اشاره کرد: در هفته دفاع مقدس برنامههای گفتگومحور و تحلیلهای سیاسی و اجتماعی از آن دوران پخش میکنیم. از سوی دیگر آثار ادبی و موسیقایی دوران دفاع مقدس هم انعکاس میدهیم. سعی کردهایم در برنامههای نمایشی بیان هنرمندانهای از وقایع دوران دفاع مقدس داشته باشیم. برگزاری مسابقات فرهنگی و هنری با طراحی سئوالات مناسب با مضمون دفاع مقدس و متناسب با هویت شبکههای مختلف و مخاطبان از دیگر برنامههای هفته دفاع مقدس است. معاون صدا درباره اینکه امسال سعی کردهاید چه نگاه جدیدی به دوران دفاع مقدس داشته و برنامه تولید و پخش کنید، گفت: امسال تنوع برنامهها زیاد شده است. بنابراین در قالبهای مختلف گفتگو، ترکیبی، نمایش و ... برنامه پخش میکنیم. برنامه به لحاظ کیفیت هم افزایش مییابد. همچنین به بخشهای مغفول مانده مثل همکاران رادیویی مان بیشتر توجه کردیم. آنها نقش برجستهای در انعکاس فعالیتهای دوران دفاع مقدس داشتند. در این هفته با دست اندرکاران این برنامهها صحبت کرده و آنها را معرفی میکنیم. صوفی یادآور شد: در برنامههای هفته دفاع مقدس بر صلح دوستی مردم ایران، حماسهسازان عملیاتهای مختلف، نقش اقشار مردم در جنگ تحمیلی، تجلیل و تکریم شهدا و رزمندگان خارج از کشور، بررسی تاریخچه دفاع مقدس، خلاقیت رزمندگان، بزرگداشت دوران دفاع مقدس به عنوان بزرگترین حماسه کشورمان، استفاده از آرشیو غنی رادیو در دوران دفاع مقدس، استفاده از موسیقی و آواهای این دوران، نقش آفرینی و رشادتهای اقلیتهای دینی، مذهبی و قومی بررسی مرزنشینها در این دوران، توجه به نقش نوجوانان و جوانان و مروجان مقبول در دوران دفاع مقدس تاکید داریم. وی خاطرنشان ساخت: همانطور که میدانید سازمان صدا و سیما آرشیو بسیار خوبی از دوران دفاع مقدس دارد و ما هم سعی کردهایم نهایت استفاده را از آرشیو برای پخش برنامههای متنوع داشته باشیم. همچنین اقدامات مراکز استانها را منعکس میکنیم. گزارشگران برای تهیه گزارشهای متنوع از مردم در سطح شهر اعزام میشوند. در مجموع برنامههای متنوعی برای هفته دفاع مقدس تهیه و پخش میشود.
منبع : خبرگزاری مهر
هاشمی رفسنجانی مطرح کرد :
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان بخشهای از خاطرات خود از روزهای آغازین جنگ تحمیلی و دوران دفاع مقدس تاکید کرد : ملاحظه اقدامات سبعانه و جنایات وحشیانه قتل عام مردم ایران و عراق با سلاح شیمیایی عامل مهم در پذیرش قطعنامه بود .
به گزارش خبرگزاری مهر، آیتالله هاشمی رفسنجانی به مناسبت 31 شهریورسال 1359، آغاز حمله همهجانبه عراق به ایران
درباره علل شروع، تداوم و پایان جنگ تحمیلی دیدگاهی را منتشر کرده اند که در پی می آید.
636 مورد تجاوزات مرزی، حفر 50 حلقه چاه نفت غیرمجاز در نوار مرزی، حمایت از گروههای خرابکار، حمایت از کودتای نوژه، اعزام خرابکار به ایران و انفجار در مراکز جمعیتی و اقتصادی، تکرار ادعاهای امارات درباره جزایر سهگانه، حمله هوایی به گمرک بهرامآباد در تاریخ 13/1/58، هجوم به خسروآباد در تاریخ 14/1/58، اعلام برژینسکی مشاور امنیت آمریکا مبنی بر اینکه هیچ تضاد اصولی با عراق ندارند، پیشنهاد تأمین امنیت مرزهای دو کشور با عنوان طرح سیمرغ از سوی ایران و ردّ این طرح از سوی عراق، حمله هوایی به پاوه در خرداد 58، ملاقات وزیر خارجه ایران با صدام در هاوانا، تأکید صدام بر حمایت از اقلیتهای قومی ایران در 7 فروردین 59، اعلام آمادگی برای جنگ با ایران در تاریخ 12/1/59، تأکید بر حاکمیت عراق بر خوزستان در تاریخ 4/2/59، سیزده حمله هوایی به مراکز نفتی، تحویل یادداشت رسمی عراق به کاردار ایران و مطالبه سرزمینهای مورد ادعا در تاریخ 16/6/59، سخنان صدام در اجتماع وزرای خارجه عرب در خصوص بازپسگیری سرزمینهای عراقی در تاریخ 2/6/59، نامه عراق به سران هشت سازمان بینالمللی و ادعای ارضی نسبت به ایران در تاریخ 23/6/59 و سرانجام لغو یکطرفه پیمان الجزایر در تاریخ 26/6/59 زمینهسازیهای رژیم منحوس بعث عراق برای شروع یک اتفاق شوم تاریخی در جغرافیای استراتژیک خاورمیانه بود که 8 سال تمام تواناییهای بالقوه و بالفعل دو ملت مسلمان منطقه را صرف خواستههای نامشروع دشمنان اسلام کرد.
اگرچه غرور کاذب، غفلت از تحرکات مرزی همسایه بد قلق غربی و مهمتر از آن ضعف دیپلماسی دستگاه اجرایی کشور در آن سالها، بر آتش مطامع حزب بعث میدمید، اما اسناد و مدارک نقش سردمداران بلوک شرق و غرب آن روزگار و حکومتهای مرتجع منطقه برای آغاز جنگ تحمیلی را انکارناپذیر نشان میدهد. جنگی که صفبندی نیروهای درگیر آن در تاریخ جنگهای دنیا بینظیر است.
یک سوی آن یک کشور تنها، با یک دگرگونی ساختاری تازه در بعد حکومتی، درگیریهای سیاسی و قومیتی، تحریمهای کمرشکن و مهمتر از آن با ارتشی در حال تصفیه و منقطع از منابع لجستیک و بسیج و سپاهی که هنوز شکل یک نیروی سازمانیافته نظامی را نگرفته بودند و در سوی دیگر آن کشوری قدرتمند و مورد حمایت شرق، غرب و ارتجاع و با ارتشی بسیار مجهز و مستعد قرار داشت و در این میان، خطر تجزیه تمامیت ارضی کشور را در دو بُعد داخلی و خارجی به شدت تهدید میکرد.
تجاوز عراق شروع شد و ارتش بعث با جنایات غیرقابل وصف به پیشروی راهپیماییگونه خویش در مناطق اشغال شده ایران اسلامی ادامه میداد و مسئول مربوطه در داخل اولاً هرگونه ندای دلسوزانه را دخالت در امور خویش میخواند و ثانیاً به دشمنی که آمده بود تا ظرف یک هفته همه ایران را تسخیر نماید، زمین میداد و به اصطلاح زمان میگرفت!!
شهرهای ایران در طول مرزهای آبی و خاکی جنوب، غرب و شمال غرب یکی پس از دیگری اشغال میشد و حتی خرمشهر پس از 32 روز مقاومت جانانه مردمی سقوط کرد و دشمن تا پشت دروازههای آبادان، اهواز، اندیمشک، دزفول، کرمانشاه و مریوان آمد و بنی صدر که علاوه بر امور اجرایی، جانشینی فرماندهی کل قوا را در دست داشت، با بخل سیاسی، اولاً گزارشهای دلبخواه میداد و ثانیاً در دادن امکانات محدود نظامی به سپاه پاسداران و نیروهای مردمی دریغ میکرد.
به یاد دارم که در یکی از پرمخاطرهترین سفرها به آبادان، در زمان محاصره، یکی از فرماندهان سپاه با حالتی بغض کرده از عدم شلیک گلولههای توپ توسط ارتش گله کرد و وقتی علت را از فرماندهان ارتش حاضر در آبادان پرسیدم، دستور اکید سرفرماندهی ارتش مبنی بر منع شلیک را بهانه آوردند. موضوع را با امام مطرح کردم و وقتی امام از بنی صدر پرسیدند، در جواب گفت: «اولاً از این نوع گلولهها خیلی محدود داریم و ثانیاً قیمت هر گلوله فلان مبلغ است.»
در همان ایام در آستانه یک سفر در فرودگاه تهران، یکی از فرماندهان ارتش با ترس و دلهره فراوان خود را به آیتالله خامنهای رساند و گفت: نه تنها قیمت این گلولهها زیاد نیست، بلکه در زرادخانهها و حتی در مناطق جنگی از این گلولهها فراوان داریم.
موضوع طی یک یادداشت کوتاه جهت پیگیری توسط آیتالله خامنهای که آن روزها نماینده امام در شورای عالی دفاع بودند، نوشته شد و پس از آن بود که با شلیک مستمر آن نوع گلولهها، جلوی پیشروی ارتش بعث گرفته شد.
به هر حال با حرکت انقلابی مجلس شورای اسلامی در تصویب طرح عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور وقت و کنار رفتن اختلافات القایی سپاه و ارتش، شاهد تحرکات بسیار مثبت در جبهه ایران بودیم که آغاز آن عملیات دارخوین و سپس عملیات ثامنالائمه و سپس عملیاتهای بیتالمقدس و فتح بستان و عملیات فتحالمبین و پس از آن عملیات بیتالمقدس و بازپسگیری خرمشهر بود و پس از دو علمیات ناقص به نام رمضان و والفجر مقدماتی، جبهه دچار رکود شد و با صدور حکم فرماندهی امام برای اینجانب دو عملیات خیبر و بدر در جزایر مجنون و شرق دجله شروع شد.
در این دوره شاهد فعالیت چشمگیر میانجیها برای رهایی صدام از مخمصه بودیم، اما در گفتگوها هیچ ضمانتی برای جلوگیری از تکرار شرارتهای صدام نمیدادند.
میانجیها که اکثراً کشورهای عرب منطقه بودند، وقتی منطق و استدلال قوی ایران را در مورد خروج کامل ارتش عراق از خاک ایران و محاکمه متجاوز و پرداخت غرامت در مذاکرات دیدند، با کمک بوق تبلیغاتی غرب و با هدف تضعیف روحیه مقاومت و دفاع مردم ایران، اقدام به انتشار شایعات بیاساس میکردند که یکی از خبیثترین شایعات آنان پیشنهاد غرامتها پس از فتح خرمشهر بود.
شایعهای که با همه بیاساس بودنش، در افواه افتاد و هنوز هم میبینیم کسانی که در علقه آنان به انقلاب و ایران شکی نیست، به آن دامن میزنند و نیز شانتاژهای کمسابقه با ادعای جنگطلب بودن ایران مظلوم ورد زبانهایشان بود.
ارتش بعث پس از نا امیدی سردمدارانش در رهایی از تنگنای سیاسی و نظامی، با سبوعیت خاص اقدام به بمباران شهرها و مناطق غیرنظامی و حتی بهکارگیری سلاحهای شیمیایی در جبهه و پشت جبهه کرد و دنیای متمدن آن روز، با همه ادعاهای بشردوستانه و قوانین مترقی حمایت از غیرنظامیان در جنگ، نه تنها سکوت کرد، بلکه بعدها در اسناد و مدارک فاش شد که برای شکست ایران سلاح ها و مواد کشتار جمعی را در اختیار صدام میگذاشت!!
جنگ ادامه داشت، هرچند پیش از این و حتی از نخستین روزهای شروع جنگ نماینده امام و سخنگوی شورای عالی دفاع بودم، اما مسئولیت خطیر و انتظارات مردم، وظیفهام را سنگینتر کرده بود. هنوز شیرینی لبخند ملیح امام در زمان خداحافظی برای اعزام به جبهه در مسئولیت جدید را با تمام وجود حس میکنم.
در جلسه قرارگاهی با فرماندهان عالیرتبه برنامههایم را تشریح کردم، برنامههایی که با درایت فرماندهان و نهایت جانفشانی فرزندان این آب و خاک در سپاه، ارتش و بسیج، پیروزیهای مشعشعی را در فتح فاو، شلمچه، مهران، کربلای 5، سرپل ذهاب، حلبچه و دهها عملیات آفندی و پدافندی کوچک بر صحیفه تاریخ دفاع مقدس جاودان کرد.
برگهای تاریخ دفاع مقدس با پیروزیهای پیدرپی ورق میخورد که مثلث شوم حامیان صدام یعنی شرق و غرب و ارتجاع منطقه به دلهره افتادند و برخلاف روشهای رایج دیپلماتیک، همه پنهانکاریها را کنار گذاشته و با تمام امکانات مالی، اطلاعاتی و تجهیزاتی به میدان آمدند و وقتی مهر شکست را بر ناصیه ارتش بعث نمایان دیدند، مستقیماً به صحنه آمدند.
مسئولان جمهوری اسلامی با محوریت امام، ضمن بررسی همه جوانب، علاوه بر فعالیتهای سیاسی، تحرکات نظامی را سرلوحه برنامههای خویش قرار دادند که نقطه اوج این مقطع پیروزی درخشان سیاسی در ماجرای مکفارلین و فتوحات عملیات کربلای پنج در بٌعد نظامی است. عملیاتی که دستور آغاز آن در یک شب به یاد ماندنی در یک جلسه مهم با فرماندهان قرارگاهها، لشکرها و گردانها، از خاطرات همیشه جاویدان زندگی من است.
صدام و حامیانش که کاخ آرزوهای پوشالی خویش را در مسیر سیل بنیانکن اراده جوانان ایرانی میدیدند، ذات سبعانه خویش را بیش از پیش برملا کردند و این بار علاوه بر گشودن جبههای دیگر در جنگ نفتکشها، بمباران شیمیایی شهرها را در دستور کار خویش قرار دادند و برای نشان دادن تصمیم خویش در اجرای این اقدام غیراخلاقی، غیراسلامی و غیرانسانی در پی بمباران شیمیایی سردشت، از حلبچه شروع کردند که زن و مرد و کودک و نوجوان را چون برگریزان خزان بر زمین ریختند.
جنایتی که از رژیمی چون بعث بعید نبود در کرمانشاه، اهواز، تبریز و حتی تهران نیز تکرار شود.
ابتکارات نظامی نیروهای ایرانی در طول 8 سال دفاع مقدس، مخصوصاً در اقدامات مقابله به مثل شرارت های صدام و حامیانش در بمباران و موشکباران شهرها و حمله به کشتی ها و هواپیماهای غیرنظامی و در زمان رویارویی مستقیم آمریکا با ایران در آبهای خلیجفارس، حزب بعث، صاحبان کشتیها و صاحبان پرچمهای بالای کشتیها را چنان به استیصال کشانده بود که سعی کردند با اعمال تحریمهای جدّی و ایجاد موانع بر سر راه صدور نفت، ایران اسلامی را متقاعد به پذیرش قطعنامههای ناعادلانه سازمان ملل کنند، امّا در این مقطع نیز خلاقیتهای علمی و اقتصادی نیروهای فنی و تکنولوژی ایران، آنان را مأیوستر از همیشه کرد.
جنگ با همه خسارتهای مادی و جانی که برای ایران داشت، به خاطر آرمانهای انقلاب و دفاع از تمامیت ارضی کشور، برای مردم و مسئولان جمهوری اسلامی شیرینترین مکروه بود که براساس یک اصل مترقی معارف اسلامی دفاع میکردیم. سرانجام وقتی که درگیریهای همهجانبه زمینی، هوایی و دریایی و جنگ شهرها و کشتیها و موشکها اوج گرفت، به پیشنهاد رئیس جمهور محترم امام راحل سمت و جانشینی فرماهدهی کل قوا را با اختیارات و مسئولیتهای مهم به اینجانب محوّل کردند.
واقعاً جنگ اگر 20 سال هم طول میکشید، به قول امام راحل میایستادیم، امّا خدا را شکر که ایران اسلامی را از نعمت رهبری برخوردار کرده بود که صلابت و انعطاف و قاطعیت و قبول استدلال از ویژگیهای ایشان بود. ویژگی منحصر به فردی که در سالهای اوّل پیروزی انقلاب در قضیه بنیصدر از خویش بروز داده بودند یا سه روز بعد از فتح خرمشهر که در مورد نحوه ادامه دفاع مقدس بحث بود، وقتی منطق نظامی فرماندهان را شنیدند، دستور خویش را با قید چند شرط انسانی، اخلاقی و سیاسی مبنی بر ادامه عملیات در خاک عراق صادر کردند.
دقت و درایت امام در ماجرای قبول قطعنامه 598، حتّی در تقدم و تأخر بندها و چگونگی اعلام آن برای ما در جلسات فوق سرّی ستودنی بود که چگونه یک پیرمرد 90 ساله که سالیان سال از جماران بیرون نرفته بودند، بر همه مسایل اشراف کامل دارند و تأکید ایشان بر خلق و حفظ بعضی از اسناد برای جلوگیری از انحرافات احتمالی در تاریخ آینده مانند آن نامهای که برای مسئولین کشور نوشته بودند، نشان از دوراندیشی ایشان بود.
یکی از اتفاقاتی که پس از قبول قطعنامه از سوی ایران افتاد، یعنی اشغال مجدد خاک ایران توسط ارتش بعث و با همراهی منافقین خودفروخته، پیشبینی سیاسی ایشان را در مذاکرات میانجیها اثبات کردند که همیشه میگفتند ارتش بعث اگر فرصتی برای تجدید قوا پیدا کند، براساس خوی تجاوزگری خویش دوباره به ایران یا همسایگان دیگر حمله میکند.
دنیا دید که صلحطلبی صدام ادعایی بیش نیست زیرا با پذیرش قطعنامه از سوی ایران تصور کرد که پذیرش قطعنامه از روی ضعف نظامی و اقتصادی است و فکر نکرد که ملاحظه اقدامات سبعانه و جنایات وحشیانه قتل عام مردم ایران و عراق با سلاح شیمیایی، ایران را به این نتیجه رساند که ادامه جنگ با این گونه اعمال وحشیانه که ایران اسلامی حاضر به مقابله به مثل با مردم آنها نبود، عامل مهم در پذیرش قطعنامه است.
به هر حال وقتی هجوم سیلآسای مردم به سوی جبهههای جنگ را دیدند و ارتش متجاوز عراق به پشت مرزها رانده شد، دستپاچهتر از همیشه آستین بالا زدند و این بار با صراحتهای بیشتر و حتّی اعزام کارشناسان تخمین خسارات، عراق را شروعکننده جنگ و ایران را مستحق دریافت غرامتها معرفی کردند. هرچند در برآورد هزینهها، بسیار غیرمنصفانه عمل کردند.
سرانجام ایران اسلامی پس از پیروزیهای درخشان نظامی، بزرگترین پیروزی سیاسی را نیز با سند مصوبه غیرقابل انکار سازمان ملل و بالاتر از آن اعتراف صریح و مکتوب صدام حسین مبنی بر پایبندی به قرارداد 1970 الجزایر به دست آورد.
پیروزی درخشانی که در تاریخ جنگهای ایران بینظیر بود، چرا که جنگی بود که طی آن حتّی یک وجب از خاک وطن در اشغال دشمن باقی نماند و سپس تحقق وعده الهی در سرنوشت شوم صدامیان و ارتش بعث و ستون پنجم آنها منافقان و گرفتاری آمریکا در باتلاق عراق و افغانستان رقم خورد.
همه این پیروزیها مرهون فداکاریهای شهدا، مفقودان، جانبازان، آزادگان، ایثارگران و خانوادههای آنان بود که با ایثار جان، جسم، سلامتی، عمر و فرزندان خویش این فصل زرّین را بر تاریخ این سرزمین ثبت کردهاند.
اینجانب به عنوان کسی که از نخستین روزهای شروع تا پایان جنگ در مسئولیتهای مختلف سربازی از سربازان و پاسداری از پاسداران و یک روحانی جان بر کف بودم، وظیفه خویش میدانم که در سالگرد آغاز آن حماسه جاویدان به همه پدران و مادران و خواهران و برادران درود و دست مریزاد بگویم و یادآوری کنم که نکند در مقابل این امدادهای الهی فردای قیامت، در بزم اولیاء و انبیاء و در پیشگاه شهیدان شرمنده باشیم
منبع : خبرگزاری مهر
عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی با اشاره به این اظهار نظر احمدینژاد مبنی بر اینکه “اگر ما در مصدر امور بودیم اجازه نوشیدن جام زهر را به امام نمی دادیم” تاکید کرد: به نظر من آقای احمدی نژاد از واقعیت های آن روز جنگ اطلاع چندانی ندارد. مسولان و فرماندهان نظامی آن دوران باید در فرصتی مناسب وضعیت کشور و جبهه های جنگ در سال ۶۷ را برای وی توضیح دهند تا آقای احمدی نژاد تصویر و درک درستی از حوادث آن روزگار پیدا کند.
بهزاد نبوی در گفتوگوی مشروحی با مجله “نسیم بیداری” به برخی از چالش ها و حوادث دهه شصت از جمله در زمینه جنگ تحمیلی پرداخته است.
عضو سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی با بیان این که امام خمینی(ره) در زمینه اختلافات شورای نگهبان و مجلس اعلام نکردند که “نظر من صائب است” اظهار داشت: بلکه تاکید کردند اگر بیش از دو سوم نمایندگان به قانونی که توسط شورای نگهبان رد شده است رای دهند، آن قانون لازم الاجرا خواهد بود. پس از این تصمیم، با مراجعات و ابراز نگرانی های برخی از افراد، امام مجمع تشخیص مصلحت نظام را برای حکمیت بین شورای نگهبان ومجلس تاسیس کردند.
وی افزود: من به عنوان وزیر کابینه از ماجرای مک فارلین از طریق تریبون نماز جمعه مطلع شدم و بسیاری از مواردی که در نامه استعفای غیر رسمی به آن اشاره شده است نشان از آن داشت که نه تنها اعضای کابینه که نخست وزیر نیز از این اقدامات بی خبر است.
نبوی با تاکید بر این نکته که “دولت آقای موسوی هیچ گاه به دنبال سوسیالیستی کردن اقتصاد کشور نبود” اظهار داشت: اصولا پس از انقلاب با تصویب قانون حفاظت و توسعه صنایع ایران، روند مصادره ها و ملی کردن ها که اتفاقا در بخش عمده ان دولت آقای موسوی هیچ نقشی نداشت، بخش خصوصی بزرگ و قدرتمند کشور کاملا از بین رفته بود وکسی توانایی خرید واداره مستقل صنایع بزرگی چون ایران خودرو یا ماشین سازی تبریز و…را نداشت. در آن دوره حدود۷۰۰ واحد صنعتی مرتبط با بخش خصوصی را ایجاد ویا تقویت کردیم. دولت در حد امکان از این بخش حمایت می کرد.
وی ادامه داد: بعضی از منتقدین دولت در ماه های ابتدایی فعالیت دولت در شورای اقتصاد تاکید می کردند که برنامه ریزی در اسلام وجود ندارد. این افراد برای ما آیه قرآن می خواندند که اگر تقوی پیشه کنید نعمت های الهی از زمین وآسمان بر شما باریدن خواهد گرفت.
عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی تاکید کرد: سپاه در سال های میانی جنگ طرح هایی با عنوان “به سوی کربلای ۱ و۲″ را طرح کرد که با توجه به امکانات کشور این طرح قابلیت اجرا نداشت. در طرح بلند پروازانه به سوی کربلای دو، اماده سازی و تجهیز ۱۲۰۰ گردان رزمی پیش بینی شده بود. این در خواست برای اجرا به ده ها برابر منابع مالی کشور نیاز داشت، در نتیجه امکان عملی کردن آن در حد صفر بود.
وی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: من در اینجا قصد قضاوت درباره صحت استراتژی جنگی ما در سال ۶۷ ندارم. بلکه می خواهم تاکید کنم که مشکلات مالی کشور سبب ناکامی های ما در خوزستان نبود، زیرا ما پس از انتقال نیرو های خود به غرب کشور در این منطقه اصولا سازمان رزمی نداشتیم که برای ادامه مقاومت به پشتیبانی نیاز داشته باشد.در سلسله حملات جدید عراق احتمالا بنا به تجربه قبلی ارتش عراق تنها تا نقاط مرزی پیش روی می کرد و تجاوزی به درون خاک ما انجام نمی داد.به یاد دارم در جلسه ستاد فرماندهی کل قوا، یکی از فرماندهان ارشد نظامی اعلام کرد که اگر عراق بخواهد می تواند در مدت ۳ ساعت دزفول یا آبادان وخرمشهر را اشغال کند ویا در کمتر از ۸ ساعت اهواز را به تصرف در اورد وما نیز امکان هیچ گونه مقاومتی را نخواهیم داشت. کاملا قابل مشاهده است که این تحولات هیچ کدام جنبه اقتصادی نداشت.
نبوی با اشاره به آزادی خرمشهر گفت: با آزادی خرمشهر عملا ۹۵درصد مناطق اشغال شده کشور از تصرف عراق خارج شد و۵ درصد دیگر مناطق اشغالی نیز مناطقی بودند که اکثرا فاقد ارزش استراتژیک به شمار می رفتند.
وی با اشاره به زندگی و چگونگی شهادت رجایی و گرایشهای انقلابی وی اظهار داشت: شهید رجایی انسانی صادق، ساده زیست به معنای واقعی وبا گرایش های انقلابی متناسب با شرایط زمان ومکان بود. مهم تر اینکه زمان نخست وزیری و ریاست جمهوری ایشان خیلی کوتاه بود و فرصت برخورد با وی برای مخالفان پیش نیامد. رجایی فردی کاملا وارسته بود. هنگامیکه به وی پست نخست وزیری پیشنهاد شد، طبق معمول که به صورت هفتگی به سازمان میآمد وبا هم گفت وگو داشتیم به من گفت: “بهزاد می دونی چی شده، به من پیشنهاد نخست وزیری شده است” با شنیدن این خبر هردو به شدت خندیدیم. اصولا انسان های وارسته معمولا خود را کمتر از چیزی می داند که دیگران ارزیابی می کنند. بعد از اینکه به پست نخست وزیری نیز رسید وی اصطلاح جالبی داشت و با شوخی همیشه می گفت “اشکال من این است که اولین بار است که نخست وزیر شده ام و هنوز نخست وزیری را بلد نیستم.” در اولین دیدار پس از انتخاب به سمت ریاست جمهوری، با فروتنی رو به من کرد و گفت:”بهزاد! دیدی چه اتفاقی افتاد. تازه راه و روش نخست وزیری را یاد گرفته بودم که رئیس جمهور شدم. مشکل اینجا است که اولین باره رئیس جمهور می شوم و بلد نیستم چه کار کنم؟”
نبوی ادامه داد: در ابتدای فعالیت آقای رجایی در سمت ریاست جمهوری، برخی سیاسیون فردی را به عنوان وزیر کشور به وی پیشنهاد می کرند. شهید رجایی این فرد را نمی پسندید. همین امر هم سبب شده بود که وی از من بخواهد که آن وزارت را قبول کنم. ایشان معتقد بود با معرفی من پشنهاد دهندگان ان شخص، بر انتخاب قبلی خود پافشاری نخواهند کرد. من به اقای رجایی گفتم چرا ازآقای مهدوی کنی نمی خواهید این پست را بپذیرد. وی پاسخ داد ایشان این در خواست را نپذیرفته است. من همان جا تاکید کردم که راضی کردن اقای کنی با من. من با توجه به اینکه از موضعگیری اقای مهدوی کنی در قبال نامزد پیشنهادی آگاهی داشتم به ایشان خاطر نشان کردم که در صورتیکه این پست را نپذیرید، نامزد مورد نظر برخی آقایان وزیر کشور خواهد.همین مساله سبب شد آقای کنی به حضور در وزارت کشور رضایت دهد.
وی افزود: پیش از اینکه من نتیجه جلسه را با آقای رجایی مطرح کنم. وی در مجلس جلسه ای با فراکسیون خط امام داشت وبحث نامزدی بنده برای وزارت کشور را طرح کرده و با واکنش منفی برخی از نمایندگان مواجه شده بود.در این جلسه شهید رجایی از من دفاع خوبی کرد وبا ناراحتی از جلسه بیرون امده بود. بعد از جلسه ایشان از من خواستند که به ملاقاتشان بروم. در آن دیدار مرحوم رجایی بسیار عصبانی بود وخطاب به من گفت با این وضعیتی که من مشاهده می کنم دیروز نوبت “بنی صدر” و”قطب زاده” بود و فردا نوبت من وتو است. من ضمن اعتراض به این تحلیل گفتم ما با بنی صدر فرقی می کنیم.او به میز ریاست جمهوری چسبیده بود، اما ما که این گونه نیستیم. با این همه به نظر می رسید که این مسله ذهن مرحوم رجایی را به خود مشغول کرده بود. از این جهت است که به نظر می رسد، به دلیل شهادت رجایی فرصتی برای تخریب آن مرحوم فراهم نشد.
منبع : مجله “نسیم بیداری”
معصومه ابتکار عضو شورای شهر تهران در یادداشت جدید خود که در وبلاگش منتشر کرده است این پرسشها را طرح کرده که شهدای ما برای چه رفته اند؟ برای کرامت و شایستگی یا برای زبونی و زندگی صدقه ای؟ برای وفای به عهد یا فراموشی امانت ها؟ برای صداقت و راستگویی یا برای دورویی و دروغگویی تا هر هدفی وسیله را توجیه کند … . متن یادداشت ابتکار پیش روی شماست:
کتاب «۵۰ سال بعد» به قلم استاد سید جعفر شهیدی با قلمی موشکافانه به این سوال پاسخ می دهد که: چگونه شد «مدینه» آن مهد مسلمانی و حمایت از یاران و دوستداران حقیقی اسلام و مرکز نشر اندیشه و خصلت های زیبا و متفاوت، پس از گذشت ۵۰ سال از هجرت پیامبر اکرم(ص) در مسایل و مصائب جاهلانه گرفتار و از مسیر آرمانی اش به سوی فساد و تباهی منحرف شد.
این سوال طی تاریخ مکررا تکرار شده است … چرا جوامع انسانی بارها از فرازی بلند در تاریخ به ناگاه در سراشیبی فرود افتاده اند؟ آیا این جبر تاریخ است یا آزمون و خطای مختارانه نسل ها یکی پس از دیگری؟ آیا این سرانجام تلخ و محتوم آرمان های بلند انسانی است یا نتیجه اقتدارگرایی غریزی صاحبان قدرت؟
این روزها تصاویر رزمندگان ایرانی به مناسبت سالروز دفاع مقدس بر در و دیوار شهر نقش بسته است. تصاویری که با خود این سوال قابل تامل را دارند: آنها برای چه رفتند؟
نسل ما که شاهد و ناظر روزگاران جنگ بود، هرگز نمی تواند آن رفتن ها را از حافظه تاریخی اش پاک کند، اگر چه تحولات جدید پرده هایی از ابهام بر آن کشد. اما برای نسل جوان کنونی، آن چهره ها در پس این پرسش قرار می گیرند که: آنها انسان بودند یا اسطوره؟ و آیا اصلا حقیقت وجودشان آن چنان هست که می گویند؟
رزمندگان ما سرمایه هایی عظیم از پیکره ایران بودند که به دعوت امام خمینی برای حفظ حرمت و حریم کشور به جبهه ها رفتند و …
به عنوان یک پلی تکنیکی آن دوره، نمی توانم محمد طرحچی طوسی را فراموش کنم که با معدل بالا مهندسی مکانیک از بهترین دانشگاه مهندسی جهان (MIT)، به ندایی از درونش پاسخ گفت، به جبهه رفت و بالاخره پس از مدت ها ایستادگی و استقامت، غروب یکی از روزهای ماه رمضان هنگام قنوت نمازش به شهادت رسید.
سعید شکوهنده هم از این جمله بود. او که خوشبخت و آرزومند با همسرش زندگی سرشار از زیبایی داشت، چون آن ندا را شنید رفت. همسرش می گفت: سه بار مجروح شد و بازگشت و معالجه و کرد و دوباره رفت. بار آخر به او گفتم: تو سه بار مجروح شده ای دیگر بس است. اما جواب شنیدم که من اگر بخواهم به پرواز نهایی برسم تو مانعم می شوی؟
علیرضا هادی پور نیز مهندس نساجی از پلی تکنیک بود. او هم هنگام نماز در سنگرش به شهادت رسید … و تو در نماز عشق چه خواندی که سال هاست بالا رفته ای …
آنها به راستی برای چه رفتند؟
برای اسارت یا آزادی؟
برای سربلندی و عزت یا برای سرگشتگی و ذلت؟
برای اتحاد و یکرنگی یا برای چند دستگی و نفاق؟
برای اخلاق و انسانیت یا برای زور و قدرت؟
برای کرامت و شایستگی یا برای زبونی و زندگی صدقه ای؟
برای وفای به عهد یا فراموشی امانت ها؟
برای صداقت و راستگویی یا برای دورویی و دروغگویی تا هر هدفی وسیله را توجیه کند … آنها برای چه رفتند؟
شب . توی سنگر نشسته بودیم و چرت می زدیم . آن شب ، مهتاب عجیبی بود . فرمانده آمد داخل سنگر . گفت : این قدر چرت نزنید تنبل می شوید . به جای این کار بروید اول خط ، یک سری به بچه های بسیجی بزنید .
نمی توانستیم دستور را اطاعت نکنیم . بلند شدیم و رفتیم به طرف خاک ریز های بلندی که در خط مقدم بود . بچه های بسیجی ابتکار خوبی به خرج داده بودند . آنها مقدار زیادی سنگ و کلوخ به اندازه ی کله ی آدمیزاد روی خاک ریز گذاشته بودند که وقتی کسی سرش را از خاک ریز بالا می آورد ، بعثی ها آن را با سنگ و کلوخ اشتباه بگیرند و آنها را نزنند !
مهتاب از آن طرف افتاده بود و ما ، بی خبر از همه جا بر عکس ، خیال می کردیم که اینها همه کله ی رزمنده هاست که پشت خاک ریز کمین کرده اند و کله هایشان پیداست . یک ساعت تمام با سنگ ها و کلوخ ها سلام و علیک و احوالپرسی کردیم و به آنها حسابی خسته نباشید گفتیم و بر گشتیم ! صبح وقتی بچه ها متوجه ماجرا شدند تا چند روز ، نقل مجلس آنها شده بودیم . هی ماجرا را برای هم تعریف می کردند و می خندیدند !
تانک :
یکی فریاد زد : آنجا را نگاه کنید ... !
یکدفعه دیدیم یک تانک عراقی از دور چرخید و دور زد و یک راست آمد طرف ما . هر کسی به سویی دوید . آماده شدیم که تانک را بزنیم .
تانک ، وقتی که به نزدیک رسید ، ناگهان ایستاد . دریچه بالایی اش آرام باز شد . فکر کردیم راننده اش می خواهد تسلیم شود . همه ، اسلحه ها را آماده کردیم .
احمد ، از بچه های نترس و شجاع ما بود . سرش را از داخل تانک بیرون آورد ، می خندید .
داد زدم : احمد !
گفت : نترسید ، اون پشت بود . بعثی ها ولش کرده بودند به امان خدا ! من هم اون قدر باهاش ور رفتم تا روشن شد و آوردمش اینجا . حتماً به دردمان می خورد !
النظافة من الایمان :
بیچاره پیرمرد تازه وارد بود. میدانست بچهها برای هر کاری آیه یا حدیثی میخوانند. وقتی داشت غذا تقسیم میکرد، گفت: «بچهها من معنی عربیش را بلد نیستم، اما خود قرآن میگوید: «النظافة من الایمان» یعنی هیچکس بیشتر از سهم خودش ورنداره! بچهها با هم زدند زیر خنده، پیردمرد گفت: «مگه غلط خواندم» یکی از بچهها گفت: «نه پدرجان کاملاً درست است، النظافة من الایمان. یعنی «هرکس سهم خودش را فقط بگیرد» و باز خندهی بچهها بود که مثل توپ در فضای چادر میترکید.
آش صدام :
روزهای اولی که خرمشهر آزاد شده بود، توی کوچه پسکوچههای شهر برای خودمان میگشتیم و صفا میکردیم. پشت دیوار خانه ی مخروبهای به عربی نوشته بود: «عاش الصدام.» یکدفعه راننده زد روی ترمز و گفت: پس این مرتیکه آش فروشه! آن وقت به ما میگویند جانی و خائن و متجاوزه!»
اخوی شفاعت یادت نره :
مثلا آموزش آبی خاکی می دیدیم. یکبار آمدیم بلایی را که دیگران سر ما آورده بودند سر بچه ها بیاوریم ولی نشد. فکر می کردم لابد همین که خودم را مثل آن بنده خدا زدم به مردن و غرق شدن، از چپ و راست وارد و ناوارد می ریزند توی آب با عجله و التهاب من را می کشند بیرون و کلی تر و خشکم می کنند و بعد می فهمند که با همه زرنگی کلاه سرشان رفته است. کلاه سرشان این بود که در یک نقطه ای از سد بنا کردم الکی زیر آب رفتن. بالا آمدن. دستم را به علامت کمک بالا بردن. و خلاصه نقش بازی کردن. نخیر هیچکس گوشش بدهکار نیست. جز یکی دو نفر که نزدیکم بودند. آنها هم مرا که با این وضع دیدند، شروع کردند دست تکان دادن: خداحافظ! اخوی اگه شهید شدی شفاعت یادت نره!
منابع :
مجله امتداد
سایت صبح
مجله شاهد نوجوان
عبدالله از آن دست خشکه مقدس ها بود که نماز خواندنش یک ساعت طول میکشید. گوشه مسجد همیشه جای او بود. هشت سال جنگ، از قم آن طرف تر نرفت. البته بچه تهران بود و برای زیارت به قم میرفت. خیلی هم حواسش بود که اشتباهی سوار اتوبوسی نشود که به اهواز میرود. توی مسائل سیاسی برای خودش خبره بود، تحلیل هایش خیلی عالی بود. البته یکی دو سال پس از هر حادثه و واقعه!
روزهای آخر جنگ که امام گفت همه به جبهه بروند، رگ غیرت عبدالله تکان خورد، عصبانی شد که چرا نیروها به جبهه نمیروند تا امام این گونه بخواهد که مردم به جبهه بروند. آن شب در مسجد محل، حامد را که دید، بادی به غبغب انداخت، جلو آمد و پس از آن که نفس عمیقی کشید، رو به او گفت:
ـ آقا حامد... من میخوام به جبهه برم...
همه بچهها جا خوردند. عبدالله و جبهه؟ اگر او میرفت جبهه، امام جماعت محترم تنها میماند و مسجد از دست میرفت!!! دیگر کی برای بچهها کلاس قرآن و تحلیل سیاسی و... میگذاشت؟! حامد با تعجب گفت:
ـ جبهه... اونم شما... آخه چیزه...
ـ آخه چیه؟ مگه من چمه؟
ـ نه چیزیتون نیست... ولی شما و جبهه...؟
ـ خب میدونی من به فراخور حالم میخوام به جبهه برم و دینم رابه انقلاب ادا کنم، هر چی باشه ما هم توی این مملکت زندگی میکنیم وحقی گردن ماست... واسه همین هم میخوام برم جبهه البته میخواهم یه کار پشتیبانی و چیزی که زیاد در خط مقدم درگیر نباشد انجام بدهم. میدانی که من وضعیت جسمانی درستی ندارم.
راست میگفت. مرغ درسته از گلویش پایین نمیرفت. به قول حامد عیبش این بود که نمیتوانست کله پاچه را با استخوان بخورد! حامد خنده زیرکانهای کرد و گفت:
ـ خوبه آقا عبدالله. هر چی باشه این شماها هستین که انقلاب وجنگ رو پیش می برین...
عبدالله تکانی به شانههای خودش داد. معلوم بود که نفسش حالآمده. حامد ادامه داد:
ـ واسه همین من پیشنهاد میکنم یه کاری باشه که اصلاً به خط مقدم کار نداشته باشه... اصل اینه که انجام وظیفه کرده باشین.
ـ بله... همین درسته... انجام وظیفه همه که نباید تانک بزنن...
حامد با آرنج به پهلویم زد و با همان خنده گفت:
ـ من معرفیتون میکنم پهلوی یکی از بچهها توی پایگاه سپاه. بروپهلوی اون و بگو حامد گفته که یه کار پشتیبانی ساده مثل کمک آر پیجی زن برات ردیف کنه که اصلاً آموزش هم نمیخواد.
عبدالله خوشحال و شادان که نسبت به انقلابش انجام وظیفه کرده،اسم و آدرس را گرفت و رفت تا یکی دو ساعت نماز بخواند.
یکی دو روز از آخرین دیدارمان با عبدالله در مسجد میگذشت. آن شب، برای آخرین بار به مسجد میآمدیم. چون فردا همگی عازم جبهه بودیم. فقط امام جماعت میماند و عبدالله و دو سه تا مثل همدیگر.همان هایی که به قول بچه های جبهه: "توی صف نماز جماعت محکم شعارمیدهند ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند،
ما می مانیم در تهران امام تنها نماند "
عبدالله تا چشمش به حامد خورد، با عصبانیت جلو آمد. حامد "یااباالفضل " گفت و پشت من قایم شد. عبدالله جلو آمد و گفت:
ـ مرد حسابی منو مسخره گیر آوردی؟...
ـ مگه چی شده آقا عبدالله... راستی می گم نماز مغرب و عشا و نافله اگه دارین میخونین بعد صحبت میکنیم.
ـ نماز بخوره توی سرت... به من می گی برم سپاه بگم کمک آرپیجی بشم اون هم پشتیبانی، اون وقت همه توی پایگاه مسخره میکنن و بهم می خندن و میگن آرپی جی زن و کمکش کارشون توی خط مقدم وجلوی تانکهاست، اون وقت توی ساده میخوای کار پشتیبانی مثل کمک آر پی جی زنی داشته باشی؟ شما برو همون جایی که بودی بهترمیتونی خدمت کنی.
بچهها دلشان را گرفتند و از خنده روده بر شدند. روزی که قطعنامه قبول شد، عبدالله هنوز فکر این بود که زودتر جنگ تمام شود تا سفری به جبهه داشته باشد و سابقهای چیزی در پروندهاش ثبت شود شاید فردا به درد خورد.
منبع : www.tebyan.net
شهید کسی است که برای برقراری عدالت قیام میکند، خود را در راه خدا فدا کرده و برای رسیدن به رضا و وصال محبوب، از هستی خود هجرت میکند
واژه «شهید» در قرآن کریم فراوان به چشم میخورد؛ شهید از اسماء حسنای الهی است و در لغت به معنی کسی است که در گواهی دادن خود امین باشد و نیز گفته شده است شهید به معنی کسی است که هیچ چیز از علم او پوشیده نیست و به معنی حاضر هم به کار رفته است
شهید بر وزن فعیل و صیغه مبالغه است؛ وقتی علم به طور مطلق و بدون قید در نظر گرفته شود، بر ذاتی که به آن متّصف شده «علیم» اطلاق میشود و چنانچه مقصود، اطلاع از امور نهانی باشد، متّصف به آن را «خبیر» میگویند و هرگاه اطلاع از امور ظاهر مراد باشد از آن به «شهید» تعبیر میشود.
نکته قابل توجه این است که چرا به کسی که در راه خدا کشته میشود «شهید» میگویند؟ و آیا کسانی که در غیر از مسیر حق حرکت میکنند و کشته میشوند، شهید هستند یا خیر؟
به کسی که خود را در راه خدا فدا کرده و برای رسیدن به رضا و وصال محبوب از هستی خود، در این عالم صرف نظر کرده و از تمام لذائذ مادّی دست کشیده «شهید» اطلاق میکنند.
از این جهت «شهید» را «شهید» گفتهاند که خداوند و فرشتگان گواهی میدهند که او اهل بهشت است و در روز قیامت از وی میخواهند که با پیامبر (ص) درباره اعمال و کردار امم پیشین شهادت بدهد.
همچنین «شهید» زنده، شاهد و حاضر است و میبیند و برای آنکه کرامتها و نعمتهایی را که به سبب کشته شدنش در راه خدا برایش آماده شده میبیند.
به این دلیل به فردی که در راه خدا کشته میشود، «شهید» میگویند که در راه گواهی دادن به حق و در راه امری که برای خداست قیام کرده به گونهای که هستی خود را در آن راه از دست داده و راهنمای دیگران است و فرشتگان هنگام کشته شدن گواهی دهند که او در راه خدا کشته شده و در نزد او حاضرند.
معانی شهید در قرآن :
در آیات مبارکه قرآن کریم 55 بار کلمه «شهید» و «شهداء» ذکر شده که به معنی گواه، حجّت، حاضر، آگاه و مقتول در راه خدا به کار رفته است. آیه 69 سوره نساء تنها آیهای است که در آن بر مقتول فی سبیل اللّه «شهید» اطلاق شده است و خداوند در این آیه میفرمایند «وَمَن یُطِعِ اللّهَ وَالرَّسُولَ فَأُوْلَئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَیْهِم مّنَ النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاء وَالصَّالِحِینَ وَحَسُنَ أُولَئِکَ رَفِیقًا» است.
فخر رازی در تفسیر این آیه چنین آورده است «شهید بر وزن فعیل به معنی فاعل است و او کسی است که گاهی با دلیل و بیان و زمانی با سلاح به صحّت دین خدا گواهی میدهد». پس شهداء کسانی هستند که به عدالت قیام کردهاند و خداوند از آنان در آیه 18 سوره آل عمران یاد کرده و فرموده است «شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَالْمَلاَئِکَةُ وَأُوْلُواْ الْعِلْمِ قَآئِمًَا بِالْقِسْطِ».
مفسران دیگر از قبیل شیخ طوسی و صاحب مجمع البیان و محمد بن حریر طبری و دیگران، در تفسیر این آیه گفتهاند که منظور از «شهداء» کسانی هستند که در راه خدا برای رضای او به منظور برقراری حق کشته می شود.
رسول اکرم (ص) در جایی فرمودند «ما یجد الشهید من الم القتل الاّ کما یجد احدکم من الم القرصه» شهید درد قتل را احساس نمیکند مگر به اندازهای که یکی از شما درد نیشگون را احساس میکند.
عتبة بن عبد السلمی از رسول خدا (ص) روایت کرده است که آن حضرت فرمود «کشته شدگان بر سه گونهاند یکی از آنها مؤمنی است که با جان و مالش در راه خدا جهاد کرده و هنگامی که با دشمن برخورد میکند به جنگ ادامه میدهد تا کشته شود». پیامبر (ص) درباره اینگونه افراد فرمود «او شهید آزمایش شدهای است که در سراپرده (کرامت و رحمت) زیر عرش خداوند است که پیامبران جز از لحاظ رتبه نبّوت بر او برتری ندارند».
اهداف قانون جهاد و دفاع در قران :
در این آیه 39 سوره شریفه انفال آمده است «و َقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَکُونَ فِتْنَةً وَیَکُونَ الدِّینُ کُلُّهُ لِلّه؛ با کفار بجنگید تا آشوبی نماند و به طور کلی دین از آن خدا باشد» این آیه غرض جهاد و شهادت را پیکار و فداکاری در راه اسلام به منظور برطرف کردن ستم، دفاع از عبادت و مراکز عبادی، روی کار آمدن مردم شایسته و با ایمان و هدف از جهاد و شهادت را تلاش در راه خدا برای رفع فتنه و همگانی شدن دین خدا معرفی کرده است.
قرآن کریم در آیه 12 سوره توبه در خصوص اقدام علیه پیشوایان کفر و ریشهکن کردن آنان میفرماید «فَقَاتِلُواْ أَئِمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لاَ أَیْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنتَهُونَ» و در آیه 76 سوره نساء در زمینه رفع کید و خدعه شیطانصفتان و توجه دادن به اینکه اولیاء شیاطین نمیتوانند در مقابل مسلمین استقامت ورزند، میفرماید «فَقَاتِلُواْ أَوْلِیَاء الشَّیْطَانِ إِنَّ کَیْدَ الشَّیْطَانِ کَانَ ضَعِیفًا».
«أَلاَ تُقَاتِلُونَ قَوْمًا نَّکَثُواْ أَیْمَانَهُمْ وَهَمُّواْ بِإِخْرَاجِ الرَّسُولِ» آیه 13 سوره توبه است که به مبارزه با پیمانشکنی و کسانی که با زور و قلدری رفتاری میکنند و به پیشوای مسلمین ستم روا میدارند اشاره داشته است.
عظمت شهید :
«شهید» آن قدر ایثار و گذشت کرده است که برای دستور معبود خویش آنچه را که از همه چیز برایش با ارزشتر است؛ یعنی هستی خود را در طبق اخلاص مینهد و در راه او ایثار میکند؛ او برای پیوستن به ابدّیت و نایل شدن به رضای آفریدگار خویش تلاش میکند تا اینکه از این کالبد می رهد و به لقای محبوبش میرسد و آن وقت است که شاهد مقصود را در آغوش میگیرد و سرور و ابتهاج به او دست میدهد و سخنانی از قبیل «فزت و ربّ الکعبه» و «الرّفیق الا علی خیر مستقرا و احسن مقیلا» را بر زبان جاری میسازد.
در سال دوّم هجرت به فرماندهی ابوجهل سپاه انبوهی به بهانه حفظ کاروان تجارتی قریش از تعرّض و دستبرد مسلمین، به سوی مدینه به راه افتاد و در محل «بدر» اطلاع یافتند که آن کاروان بدون اینکه با خطری مواجه شود، به سلامت بطرف مکه رفته است. ابوجهل به یکباره تصمیم خود را علنی کرد و رسما به مسلمین اعلان جنگ داد.
این جنگ از همه جهت به نفع مسلمین پایان یافت و این، اوّلین صف آرایی و دفاع مسلمین در مقابل کفّار بود و قریب 70 تن از کافران کشته شدند و نیز 14 تن از مسلمانان که 6 نفر آنان از مهاجران و 8 تن دیگر از انصار بودند به درجه رفیع شهادت نایل شدند.
ابن عباس گفته است پس از جنگ بدر مردم میگفتند فلان کس و فلان کس مردند. خداوند در آیه 154 سوره بقره وی را از این گفتار نهی کرد و فرمود «وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبیلِ اللّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْیَاء وَلَکِن لاَّ تَشْعُرُونَ».
بنابراین «شهید» کسی است که تمام وجود خویش را یکجا در راه افکار مقدّسی نفی میکند که اصل و منشاء آن تقدسی است که همه به آن اعتقاد دارند پس طبیعی است که تمام تقدّسهای آن افکار و اهداف یکجا به وجود نفی شدهاش انتقال یابد.
منبع : خبرگزاری فارس
انا لله و انا الیه راجعون
این وبلاگ به نوبه خود اهانت به قرآن را محکوم می کند
فراخوان شرمآور یک چهره دروغین مذهبی در برپا کردن مراسم قرآنسوزی، ریشه در تفکر دیرینه روح استکباری غرب دارد که همواره در سالهای اخیر سعی در تخریب و تحقیر اسلام مترقی و راستین داشته است
خداوند خود فرمود : ما قرآن را فرستادیم و خو نیز از آن محافظت می کنیم
تبریز - خبرگزاری مهر: معاون عمرانی استاندار آذربایجان شرقی از یادآوری و زنده نگه داشتن خاطرات دوران دفاع مقدس به عنوان تکلیف دینی مردم و مسئولان یاد کرد.
به گزارش خبرنگار مهر در تبریز، محمد اشرفنیا صبح شنبه در حاشیه افتتاح چند طرح عمرانی به مناسبت هفته دفاع مقدس با اشاره به تاکیدات رهبری درباره زنده نگهداشتن یاد و خاطره شهدا گفت: این امر فقط با بیان رشادتها و دلاوریهای این قشر امکانپذیر است.
وی ادامه داد: این یادآوری به ویژه برای جوانان، دانشجویان و دانشآموزان ضروری است تا ببینند در چه مرحله و در چه شرایطی در برابر استکبار ایستادگی صورت گرفته است.
معاون عمرانی استاندار آذربایجان شرقی با اشاره به آغاز توطئههای دشمنان بعد از انقلاب اسلامی با عناوین مختلف اظهار داشت: در بررسی ریشه همه این توطئهها شاهد حضور و دخالت استکبار هستیم.
اشرفنیا ادامه داد: در آن برهه که فرصت حرکت برای انقلاب وجود نداشت، با درایت رهبری و یاران وی همه این توطئهها نقشه بر آب شد.
وی با اشاره به نابسامانیهای موجود در ارتش و عدم تشکیل نهادی با عنوان سپاه یا بسیج در اوایل جنگ گفت: به دلیل عدم سازماندهی در اوایل جنگ قسمتهایی از کشور به دست دشمن افتاد.
وی ادامه داد: تشکیل تشکلهایی از قبیل سپاه و بسیج و تجهیز پاسدران اسلام به اسلحه ایمان به عنوان بزرگترین سلاح مصادف با آغاز شکست عراقیها بود که فتح خرمشهر آغازین آن موفقیتها به شمار میرود.
معاون عمرانی استاندار از جنگ تحمیلی به عنوان تنها جنگی که با جان فشانی مردم و با هدایت رهبر حتی یک وجب از خاک کشورمان به دست بیگانگان نیفتاد یاد کرد و افزود: اگر دوران این انقلاب را بررسی کنیم مشاهده میکنیم که در این کشور معجزات فراوانی رخ داده است.
اشرفنیا با اشاره به ماجرای قرآن سوزی در غرب گفت: ظهور افراد خود فروخته در دولت دهم سبب به وجود آمدن این جرات در غرب شد که امروز اقدام به آتش زدن قرآن کنند و این امر توهین به کل جامعه اسلامی است.
وی ادامه داد: این اتفاق نشانگر آن است که غرب آنقدر از اسلام و انقلاب اسلامی و حرکت مثبت برای نظام و رهبری ناراحت است که برای اینکه کینه خود را به اسلام و قرآن و ایران و انقلاب نشان دهند مقارن با 11 سپتامبر دست به چنین اقدامی میزنند.
وی با بیان اینکه حکومت جمهوری اسلامی پیشآهنگ حکومت حضرت مهدی (عج) است، گفت: مسئولیت مسئولان نظام سنگین است و باید با وحدت و کنار گذاشتن اختلاف سلیقهها در جهت دستیابی به قلههای بزرگ پیشرفت اقدام کنیم.
اشرفنیا با بیان اینکه مردم امتحان خود را در اعتلای انقلاب اسلامی پس دادهاند، گفت: باید با حفظ وحدت، حفظ ارزشها و در راس آن حفظ ولایت فقیه و نیز حفظ مملکت با توکل به خدا در راه اعتلای انقلاب اسلامی گام برداریم.
معاون عمرانی استاندارآذربایجان شرقی گفت: با عنایت به بیانات رهبری که امسال را سال همت مضاعف و کار مضاعف عنوان کردهاست باید تلاش خود را مضاعف کنیم و مردم را امیدوار به فعالیتهای دولت سازیم و همراه با ایجاد امیدواری در رسیدن به پیشرفت حرکت کنیم
منبع : خبرگزاری مهر